جامعه اسلامى چگونه از داخل خودش آسيب مىپذيرد،
پيغمبر اكرم فرمود: انّى لا اخافُ عَلى امَّتِىَ الْفَقْرَ وَ لكِنْ اخافُ عَلَيْهِمْ سوءَ التَّدْبيرِ من بر امت خودم از ناحيه فقر اقتصادى بيم ندارم، فقر امت من را از پا در نمىآورد ولى از يك چيز ديگر بر امت خودم بيمناكم و آن كج فكرى، بد فكرى، بد انديشگى، جهل و نادانى است. اگر مردم مسلمان، روشنبينى و دوربينى و آيندهبينى و عمقبينى و ژرفبينى را از دست بدهند و ظاهربين بشوند آن وقت است كه براى اسلام خطر پيدا مىشود. خوارج چه كسانى بودند؟ خوارج مردمى بودند ظاهربين، مردمى بودند كه اساساً عمق را نمىديدند، آينده را درك نمىكردند، شعاع ديدشان بسيار كوتاه بود ولى متعبد و متدين و معتقد و عابد و زاهد بودند. على عليه السلام آنها را رياكار نمىدانست. اينهمه انتقادى كه از آنها كرده است نگفته اينها در عبادتشان رياكار بودند، مىگويد اينها كجفهم و كج انديشه بودند.
حديث ديگر از پيغمبر اكرم : اميرالمؤمنين على عليه السلام مىفرمايد كه من از پيغمبر شنيدم: انّى لا اخافُ عَلى امَّتى مُؤْمِناً وَ لا مُشْرِكاً من نه از مؤمن بر امت خودم نگرانم و نه از مشرك. امَّا الْمُؤْمِنُ فَيَمْنَعُهُ اللَّهُ بايمانِهِ اما مؤمن همان ايمانش كافى است كه مانع اين بشود كه آسيبى از ناحيه او برسد . وَ امَّا الْمُشْرِكُ فَيَقْمَعُهُ اللَّهُ بِشِرْكِهِ اما مشرك و كافر، آن كه از ظاهر و باطنش كفر مىريزد، خدا او را هم به موجب شركش قلع و قمع مىكند. (اين همان مفاد الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَروا مِنْ دينِكُمْ است)
وَ لكِنّى اخافُ عَلَيكُمْ كُلَّ مُنافِقِ الْجَنانِ عالِمِ اللِّسانِ يَقولُ ما تَعْرِفونَ وَ يَفْعَلُ ما تُنْكِرونَ .اما آن كه من از ناحيه او بيمناك و نگرانم منافقها و دوروهاست، آنهايى كه زبان و ظاهرشان رو به يك سو و قلب و باطنشان رو به سوى ديگر است.
متظاهرهاى بىدين: عالم اللسان زبانش عالم است، به زبانش مؤمن و مسلمان است. چون عالم است زبانش خوب مىگردد اما قلبش پر از نفاق و دورويى است.پس حالاكه نگاه مىكنيم مىبينيم پيغمبر اكرم از دو دسته بيمناك و خائف است. يك دسته عالم، زيرك ولى منافق، ظاهر مسلمانِ باطن كافر، و يك عده ديگر مسلمان عابد اما بىبصيرت و جاهل.
حديث سومی از پيغمبر هست، فرمود: قَصَمَ ظَهْرى رَجُلانِ: عالِمٌ مُتَهَتِّكٌ وَ جاهِلٌ مُتَنَسِّكٌ. آن حديث هم مضمون اين دو حديث را بيان مىكند. فرمود دو دسته كمر مرا شكستند. شكستن كمر پيغمبر يعنى چه؟ يك وقت يك كسى گناهكار است اما يك گناهكارى كه اثر سوء گناهش فقط به خودش مىرسد، شرش فقط متوجه خودش مىشود. ولى يك كسى هست كه انحرافش سبب مىشود كه راه بر پيغمبر بسته بشود، يعنى مردم را گمراه مىكند و از راه بيرون مىبرد. اين است كه پيغمبر اكرم فرمود دو دسته كمر مرا خرد كردند و شكستند، يعنى اين دو دسته سد راه اسلامند، نه تنها خودشان عاصى و گناهكار و بدبخت و شقى و جهنمى هستند، بلكه سد راه اسلامند، سبب گمراهى مسلمين ديگر هستند: عالم پردهدر و جاهل متعبد و متنسك. اين هم همان مضمون است.
آخرین نظرات